بلوغ

بلوغ

بررسی مسائل پیرامون بلوغ و مشکلات ناشی از آن

بلوغ را تولد جدید و مرحله انتقال دانسته‌اند؛ زیرا فرد از دوران کودکی به دوران بزرگسالی انتقال می یابد.

بلوغ دوران هیجان و تعارض

دوران بلوغ دوران هیجان و آشفتگی است. یکی از مشکلاتی که در این سن برای دختران بوجود می‌آید مشکل تطبیق است. آنهایی که آمادگی لازم را برای ورود به این مرحله نیافته‌اند، نمی‌دانند چگونه باید زندگی کنند تا دیگران درباره  آنها تصور کودکی ننمایند.

همچنین بیداری غریزه در مواردی ممکن است نوعی بهت زدگی و گیجی را برای دختران پدید آورد که آنان را دچار اضطراب و ناامنی کند و این خود عامل دیگری برای دشواری در تطبیق است.

می‌توان دو دوره را در تحولات نوجوانی مشخص نمود: دورة اوّل با طغیان و عصیان علیه محیط خانوادگی و به‌طور کلی قدرت بزرگسالان آشکار می‌شود. در طی این دوره، نوجوان با توسل به نفی، طرد ارزش ها و با نشان دادن تعارض و پرخاشجویی و با یک نوع خودنمایی چشمگیر، موجودیت خود را به اثبات می‌رساند. در جریان دورة دوّم، این تحولات و طغیان‌ها شکل می‌گیرند و مقدمة نظم و ترتیب بعدی می‌شوند. به همین طریق نیز از حدود ۱۶ سالگی به بعد، زمان تعمق و تفکر و پرورانیدن وجود درونی فرا می‌رسد و خودنگری در این هنـگام شـدت بیـشتـری پیـدا می‌کند.

در آغاز دوره نوجوانی، دختر به دنبال اعتبار بیرونی برای امیدها و رؤیاهای عمیق خود به عنوان یک زن می‌باشد و وقتی آنچه را می‌خواهد پیدا نمی‌کند، طبیعتاً خشمگین، هراسناک یا نومید می‌گردد و این یکی از دلایل انقلاب جوانی است. این پیامدی طبیعی است. وقتی آرزوها، خواسته‌ها و امکانات نامحدود دختر به صورت آشکارا و سریع تبدیل به محدودیت ها و سازگاری هایی مشابه زندگی والدین یا سایرین می شود، به دلیل عدم رشد مغز نمیتواند سختی‌ها را تحمل کند و به طور منطقی با واقعیت ها، مسئولیت ها و فشارهای بزرگسالی مواجه گردد.

بنابراین، اگر به هیجانات دختر اعتبار داده نشود و در مسیر مشخصی هدایت نگردد، ممکن است نومیدی، خشم و اضطراب او بر حسب خلقیاتی که دارد به راه های زیر کشانده شود:

- افسردگی، بدخلقی، بیماری جسمی و... ؛

- رفتارهای خود مخرب نظیر استفاده از مواد مخدر و ... ؛

- عناد و دشمنی نسبت به والدین، دوستان و... .

البته اکثر دختران به نقطه هیجانی ثابتی می‌رسند و در اواسط یا اواخر نوجوانی آرام می‌شوند.

یافتن قدرت تمیز و صاحب فکر شدن

دختران در این دوران، از لحاظ ابزار ذهنی به حداکثر تحول عقلی خود می‌رسند و می‌توانند کاملا عملیات ذهنی را انجام دهند. نوجوان از این که صاحب فکر، رأی و نظر است و می‌تواند ادراک کرده و تمییز و تشخیص دهد، بسیار لذت می برد. او به خوبی می‌تواند فضاهای منطقی را دریابد و خوب و بد را از هم تمییز دهد. از آنجایی که نوعی هماهنگی بین توانایی های ذهنی و عملی او به وجود آمده است می‌تواند به سادگی در مورد کارهایش استدلال کند.

استعدادهای دختران در این سن براساس رغبت ها و ذوق هایشان، جهت‌گیری خاصی پیدا می‌کند و در نتیجه فرد به یکی از کارها یا فعالیت های فنی و هنری و ... علاقمند می‌شود. همچنین از لحاظ رشد فکری، مرحله انضمامی را پشت سر گذاشته و در آستانه تفکر انتزاعی قرار می‌گیرد؛ یعنی دارای قدرت تفکر گردیده و می‌خواهد خود را از واقعیت های محسوس و ملموس دوران کودکی رها سازد. او می‌خواهد باورها و اعتقادات خود را دوباره بازسازی نموده و آنها را از روی استدلال و دلیل قبول کند، بنابراین ممکن است در بعضی از مسائل شک کند.

منبع: مقاله نگرشی روان شناختی به بلوغ دختران



نظر خود را بنویسید